پند های کوتاه از نهج البلاغه (12)
- تفاوت اعمال
شتان ما بین عملین عمل تذهب لذته و تبقى تبعته، و عمل تذهب موونته و یبقى اجره.
ح/ 121
ترجمه: چه تفاوت بسیارى، که بین دو گونه عمل و کردار انسانها وجود دارد: عملى که لذت و خوشى آن به سرعت مىگذرد، ولى نتایج زیانبار و عواقب آن باقى مى ماند، و عملى که رنج و زحمت آن، زود تمام مى شود ولى پاداش آن بر جاى مى ماند.
شرح: خداوند، انسان را آزاد و مختار آفرید و به او عقل و شعور داد، تا آزادانه راه زندگىاش را انتخاب کند، و با اراده و اختیار خود، هر عملى را که دلش خواست، انجام دهد.اما در روز قیامت، کسى که عمل خوب انجام داده پاداش مى گیرد و کسى که مرتکب اعمال بد شده، به کیفر و مجازات مى رسد.
امام علیهالسلام، به مسلمانان هشدار مى دهد، تا بدانند که بین این دو گونه عمل، تفاوت بسیارى هست، و فریب ظاهر را نخورند. یعنى انسان باید بداند، که کار خوب و بد، هر دو، به زودى مى گذرد و تمام مى شود، در حالیکه نتایج و پى آمدهاى آن، از بین نمى رود، و در کارنامه عمل انسان، باقى مى ماند.
فرزند عزیز، تو خود، در میان دوستان، همکلاسى ها، و اطرافیانت، نمونه هاى این دو گونه عمل را، بسیار دیده اى.به عنوان مثال: دانشآموزى که به جاى درس خواندن و زحمت کشیدن، وقت خود را به بازى و تفریح و خوشگذرانى تلف مى کند، تمام آن بازیها و تفریحاتش، زودگذر است، و تمام خوشگذرانیهایش، به زودى تمام مى شود. اما نتیجه این خوشیهاى زودگذر، مردود شدن است که یک سال از عمر او را بیهوده تلف مى کند و دیگر تا پایان عمر نمى تواند آن یک سال را دوباره به دست آورد.
دانش آموزى هم که زحمت درس خواندن را تحمل مى کند، رنج و زحمتش به زودى تمام مى شود، در حالیکه پاداش این زحمت، یعنى آموختن علم و دانش، و رفتن به کلاس بالاتر و پیشرفتى که نصیب او مىشود، نتایج خوب و لذت بخشى است که براى همیشه در زندگى او باقى مى ماند.
از این مثال ساده، نتیجه مىگیریم که اعمال گناه آلود نیز اگر هم لذتى داشته باشند، لذتشان زودگذر است، در حالیکه نتیجه آنها، یعنى مجازاتى که در پى دارند، نزد خدا باقى مىماند و در روز قیامت، گریبان شخص گناهکار را مى گیرد. مثلا کسى که بر خلاف فرمان خداوند، روزه نمى گیرد و در ایام ماه مبارک رمضان، شکمچرانى مى کند، لذتى که از خوردن و آشامیدن مى برد، یک لذت زودگذر است. یعنى لذتى است که با جمع کردن سفره غذا، تمام مى شود و چیزى از آن باقى نمى ماند. ولى نتیجه این نافرمانى، تا روز قیامت باقى مىماند و خداوند شخص روزه خود را به مجازات نافرمانى اش مى رساند.
اما کسى که روزه مى گیرد، فقط چند ساعت، زحمت گرسنگى و تشنگى را تحمل مى کند، ولى در عوض این رنج زودگذر، که با فرا رسیدن غروب همان روز تمام خواهد شد، براى خود پاداشى فراهم مى کند، که تا روز قیامت، در نزد خداوند باقى خواهد ماند، و در آن روز مزد زحمت او، داده خواهد شد.اگر خود شما خوب فکر کنید خواهید دید که تمام کارها همین طور است. یعنى هم تمام لذتها زودگذر هستند، هم تمام زحمتها. ولى آنچه براى همیشه باقى مى ماند، نتیجه عمل و کردار انسان است، که اگر بخاطر لذتهاى زودگذر گناه کرده، مجازات مى شود، و اگر در راه اطاعت از خدا، رنج و زحمت زودگذر را تحمل کرده، مزد و پاداش مى گیرد.
آخرت نتیجه دنیا
اعمال العباد فى عاجلهم، نصب اعینهم فى آجلهم.
ح/ 7
ترجمه: کارهایى که بندگان در این دنیا انجام مى دهند، روز قیامت، در برابر چشم هایشان خواهد بود.
شرح: دستگاههاى رادیو و تلویزیونى که به دست بشر ساخته شده، صدا و گفتار، و حرکات و اعمال آدمى را که چند سال پیش ضبط شده، پس از گذشت سالها دوباره پخش مى کنند، و دوباره عین همان حرفها و حرکات را جلوى چشم ما مجسم مىسازند. فیلمى که از اعمال و حرکات کسى ضبط شد، تا سالهاى سال، حتى تا وقتى که دنیا وجود دارد، مى تواند باقى بماند. چون به فرض اینکه یک فیلم رو به کهنگى و خرابى برود، مى توان تصویر و صداى آن را روى فیلم دیگرى ضبط کرد و به این ترتیب، براى همیشه آن تصویر و صدا را نگهدارى کرد.
وقتى بشر که مخلوق خداوند است، توانسته چنین دستگاهى بسازد، به سادگى مى توان فهمید که خداى متعال، در دستگاه عظیم آفرینش خود، چه دستگاههاى عجیب و دقیقى براى ضبط و نگهدارى اعمال انسان، خلق کرده است. آرى، دستگاههاى گیرنده و فرستنده و نگهدارنده جهان آفرینش، چنان عظیم و دقیق و حساس است که کوچکترین اعمال و کردار انسانها را ضبط مى کند و حساب یکایک کارها و کلمه به کلمه حرفها را نگاه مى دارد.
امام علیهالسلام، درباره این دستگاه عظیم، چنین خبر مى دهد که: هر کارى را که بندگان، در این دنیا انجام مى دهند، خداوند با تمام جزئیاتش ضبط و حفظ مى کند. و در روز قیامت، تمام آن کارها را، که در نامه عمل هر کس محفوظ مانده است، جلوى چشم بندگان مجسم مى سازد، تا به چشم خود ببینند و به یاد بیاورند که در این دنیا چه کردهاند، و بدانند که خداوند، هر کس را، به نسبت اعمال نیک و یا بدش، پاداش یا کیفر مى دهد.و در آن روز، سختترین عذابها، براى کسانى است که کارهاى بدى که در این دنیا انجام داده اند، در آن دنیا مقابل چشمشان مجسم مى شود.
عجز آفت است و صبر شجاعت...
و العجز آفه، و الصبر شجاعه، و الزهد ثروه، و الورع جنه، و نعم القرین الرضا.
ح/ 4
ترجمه: ناتوانى آفت است و بردبارى شجاعت، پرهیزکارى و پارسایى توانگرى است و خرسندى به رویدادها یار و همراهى است با ارزش.
شرح: انسانى که گرفتار ضعفهاى روحى و اخلاقى باشد، همیشه با یک خطر بزرگ روبرو خواهد بود. و آن خطر این است که: در برابر مسائل مختلف و پیش آمدهاى گوناگون، قدرت ایستادگى نخواهد داشت، و دچار سستى و لغزش خواهد شد و از راه راست، انحراف پیدا خواهد کرد.
از این رو است که در تعالیم اسلامى، همیشه تکیه بر این است که انسان، قبل از هر چیز، ضعفهاى روحى و اخلاقى را از خود دور کند، و قدرت درونى لازم براى ایستادگى در برابر مسائل مختلف را به دست آورد و در حفظ و تقویت آن بکوشد.مثبت و منفى سخن مىگوید و انسان را با عیب و ضعفها، و ارزش قدرتهاى روحى و اخلاقى آشنا مى سازد.
بر اساس فرمایش امام (ع)، ضعف و ناتوانى، بزرگترین آفت و دشمن زندگى انسان است. زیرا انسان ضعیف، زود فریب مى خورد، زود به لغزش دچار مى شود، و زود از راه راست منحرف مى گردد. یک انسان ضعیف، ممکن است در برابر چند کلمه فریبنده، از راه بدر شود. ممکن است با هر تهدید پوچى دچار وحشت شود، یا اگر پول و مقامى به او پیشنهاد کنند، در برابر آن تاب مقاومت از دست بدهد، و حاضر به انجام هر کار نادرستى بشود.
افراد بسیارى بوده اند که سالها از عمر خود را در راه عبادت و انجام وظایف شرعى و دینى گذارندهاند. ولى به خاطر همین ضعف، ناگهان از راه بدر رفته و حاصل تمام عمر خود را در چند لحظه بر باد دادهاند و چیزى جز رسوایى و بدنامى بدست نیاوردهاند. این است که ضعف و ناتوانى از بزرگترین آفتهاى زندگى و از خطرناکترین دشمنان انسان است.
اما در برابر این عجز و ناتوانى، صفتهاى نیکوى روحى و اخلاقى قرار دارد، که تعدادى از آنها را، امام (ع) در همین کلام پر معنى، بر شمرده است.
یکى از این صفات، صبر و بردبارى است، که از عالىترین جلوههاى شجاعت انسان بشمار مى رود. شجاع، آن کسى نیست که در برابر هر مسئله اى به خشم مىآید و عجولانه دست به اقدامات حساب نشده مى زند. چون بسیار دیده شده که چنین افرادى، صدها گرفتارى براى خود، و هزاران مشکل براى دیگران ایجاد کرده اند. بلکه آن کسى براستى شجاعت دارد که در برابر مسائل و مشکلات بردبار باشد و با صبر و حوصله، درباره آن فکر کند و همیشه، بجاى سریعترین راه حل، در جست و جوى بهترین راه حلها باشد.
صفت دیگر، پارسایى و پرهیزکارى است، که براى انسان، بهترین ثروتها و بالاترین توانگریها به شمار مىآید. انسان پارسا و پرهیزکار، در وجود خود، آنقدر ارزشهاى روحى و معنوى ذخیره مىکند، که دیگر به مال و ثروت دنیا چشم نمى دوزد. و همین بىنیازى از مال دنیا، او را از بزرگترین ثروتمندان و توانگران، ثروتمندتر مى سازد.
خرسندى به رویدادها نیز از صفات ارزنده انسان است. اصولا یک مسلمان مومن، از آنچه با اراده و قدرت خداوندى، در زندگىاش رخ دهد، هرگز اظهار نارضایى نمىکند. یعنى به هر پیشامدى که خداوند برایش مقدر کرده باشد راضى و خرسند است و همین رضایت و خرسندى، باعث مىشود که از پیش آمدهاى گوناگون، دچار رنج و عذاب نشود. چنین کسى اگر ببیند که دیگران به قدرت و مقام رسیدهاند و مال و ثروت بدست آوردهاند، و او از آنها بى نصیب مانده است، هرگز حسادت نمى ورزد و غم و غصه به دل راه نمىدهد. زیرا صفت خرسندى و رضایتى که در او وجود دارد، مانند نعمتى با ارزش، همیشه همراه اوست و مانند دوستى مهربان و دلسوز، همیشه او را از دچار شدن به اینگونه رنج و عذابها، باز مى دارد.
بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریه
برگرفته شده از پایگاه تخصصی نهج البلاغه (nahjolbalaghe.blog.ir )